پیانو

ساخت وبلاگ

سلام

امروز می فهمم که چرا بعضی چیزها از ما گرفته می شوند، از بدن ما حذف می شوند، احساسی که به ما می دهند نیرویی است که به شکل دیگری ایجاد می شود، ناپدید می شود و دوباره متولد می شود...

من می دانم که آن را بسیار فلسفی کردم، اما احساس کردم که دانستن آن برای شما مهم است

خب من امروز از همون سایت صندل خریدم و خیلی راضی هستم رفتم سگمو پیدا کردم...

 

بخش 35

همگی صبحانه خوردیم و من و طاها برای رفتن به شرکت آماده شدیم.قبل از تاسیس این رستوران کار زیادی نداشتم و تنها وظیفه ام آموزش آواز و نوازندگی تک صدا بود. تنها کسی که خانواده اش رفته بود مسافرت و یک هفته پیش ما مهمان بود.

قرار شد برای نگهداری از آقاجون و نسرین جون در خانه بماند تا احساس تنهایی نکند. تعقیب قضایی پدر طاها نیز شامل می شود. داشتم از خونه بیرون میرفتم که طاها گفت: سپیده خانوم ما تو یه جاده هستیم با هم بریم. اگر می‌گفتم تنها می‌روم فایده‌ای نداشت چون هر دو به شرکت می‌رفتند. سوار ماشین شدم و طاها داشت راه می رفت، تو راه چیزی نگفتم انگار هر دو با هم ناراحت بودیم یا همدیگر را نمی شناختیم.

وقتی به کارخانه رسیدیم، با یک خداحافظی سریع از هم جدا شدیم، زیرا بخش من از بخش مدیریت فاصله داشت. با کارمندان و دیگر نوازندگان صمیمی شدیم و یک گروه دوستانه تشکیل دادیم. خب بچه ها امروز می خواهیم خوانندگی را تمرین کنیم، نوازنده ها و خواننده ها جایشان را بگیرند.


پیانو 93 در این زمان فقط تمرین و حضور داشتیم ویولن و گیتار و سازها در یک گوشه و پیانو در گوشه ای دیگر. چهار مرد و چهار زن بودند. من هم پشت پیانو ایستادم و با حرکاتم شروع به نواختن ساز کوبه ای و پیانو کردم، بعد شروع کردم به نواختن سازهای دیگر: دیوانه هستم عشق پرشور من، می دانم که حتی بدون تو هم خوشحالم، بیا پیش من و عمق احساساتم را به من بده.می دانم که تو نیستی، هوا نیست، نام من این است و می دانم، به نام تو می روم و تو را می برم، تو همه چیز هستی، تو هستی شوهرم این منم و میدونم به اسم تو میرم و میام تو همه چیز میشی تو زن منی اگه دوستت دارم دوستت دارم نمیتونم بهت اهمیت بدم تو بیار درد من، خنده را به لبانم بیاور، می دانم، تو نام منی و از تو مراقبت خواهم کرد، تو همه چیز منی، تو همسر منی، می دانم، من با هم هستیم


پیانو 94 تو اسم من هستی و من تو را صدا می زنم، تمام آهنگ های من تویی، تو همسر من هستی، حالا فقط صدای ساز و ملودی خاص بود و آهنگ تمام شد.برای اولین بار با این هماهنگی و زیبایی شعر و برای تمرین خوشحال شدم و توییت کردم...

چند ساعتی با هم تمرین کردیم و گفتم خسته نباشید چون ساعت کار تمام شده، به ساعت نگاه کردم ساعت 2:45 بعد از ظهر بود. نگاهی به اتاق طاها انداختم، حتما اینقدر سرش شلوغ بوده که این چند ساعت از اتاقش بیرون نیامده بود. تنها رفتم خونه و آهنگ جدیدی که با بچه ها ساختیم رو به یگانه و آقاجون و نسرین گفتم. آنها هم خیلی خوب از من استقبال کردند.


خوشحال بودم، همه کنارم بودند و هیچ نگرانی نداشتم جز... سپیده، نباید به طاها فکر نکنم؟ من مثل یک بچه هستم که چند بار به او اشاره می کنی و او کار خودش را می کند. دوباره چیزی ناهار خوردیم و هنوز از طاها خبری نیست، احساس می کنم حضور طاها در این خانه رنگ و بوی خاصی دارد. خسته بودم و برای استراحت به اتاقم رفتم که تلفنم زنگ خورد. صفحه را نگاه کردم اسم طاها مشخص بود شماره اش را نداشتم اگر هم داشتم اسمش ذخیره نمی شد.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 30 مرداد 1401 ساعت: 18:57

پیانو 95 در ذهنم ظاهر شد، این گوشی در دست طاها بود، پس باید نام خود را اینگونه ذخیره می کرد. جواب دادم: بله؟ طاها: سلام سپیده وقت داری؟ می توانید بگویید بله؟ او کمی نگران به نظر می‌رسید: در واقع، فایلی را در بخش آرشیو پیدا کردم که وقت نکردم آن را نگاه کنم و به نظرم مهم است. متأسفانه سرم خیلی شلوغ است و باید فوراً به یک جلسه مهم بروم. می توانید آن را بررسی کنید؟

_آقای روزگار من چون شرکت نیستم دیر اومدم؟ طاها: میشه نیم ساعت وقت بذاری؟ به ساعت نگاه کردم: باشه الان میرم. طاها: پیشاپیش ممنون. تلفن را قطع کردم و به سمت دفتر دویدم و با نماینده تماس گرفتم. خدایا لطفا در این مورد توضیح بده که چه کسی قصد آزار و فریب طاها را دارد.این موضوع برای او خیلی مهم بود و برای من هم دردسرساز شد.

 

 

طرز تهیه مرغ پلو برشک برای رستوران و نذری


زمان آماده سازی تجهیزات: 30 دقیقه
زمان پخت: 90 دقیقه
کالری 100 گرم مرغ زرشک پلو: 230


مواد لازم برای تهیه برشک پلو نذری


    مرغ: 8 ران یا سینه بر حسب اندازه
    پیاز: 1 عدد بزرگ
    زعفران غلیظ: 5 قاشق غذاخوری
    کره: 50 گرم
    نمک و فلفل: به میزان دلخواه
    زرشک: به دلخواه
    شکر: به میزان دلخواه
    گوجه فرنگی: 3 قاشق غذاخوری
    برنج: 5 فنجان (فنجان فرانسوی)


*این مقدار مواد برای تهیه مرغ برشک پلو رستورانی می باشد و پذیرای 6 نفر می باشد برای افراد بیشتر نسبت مواد را به تعداد نفرات افزایش دهید.


طرز تهیه زرشک پلو ساده


طرز تهیه زرشک پلو با مرغ از رستوران نذری


اطلاعاتی در مورد جدیدترین مطالب جالب و پرطرفدار


زرشک پلو با مرغ یک غذای ساده است و با عید ایرانی اگر آن را بپزید باید از تکنیک ها و قوانین خاصی پیروی کنید. البته این کارها اصلا سخت نیست. اگر در یک رستوران خصوصی یا در مراسم مذهبی زرشک پلو خورده اید و می خواهید بدانید که سرآشپزهای رستوران های معروف چگونه زرشک پلو درست می کنند، این مراحل را برای درست کردن زرشک در منزل دنبال کنید.


مرحله اول: فضله مرغ را بو کنید


برای تهیه مرغ زرشک پلو ابتدا مرغ را بو کنید. آیا می دانید چگونه بوی مرغ را بدست آورید؟ یکی از روش ها این است که مرغ را از شب قبل با پیاز خرد شده، سیر، نمک، فلفل سیاه و زعفران خوابانده و در زیپ یا ظرف بریزید و همه مواد را خوب مخلوط کنید و با ظرف سلفون بپوشانید. .مرحله دوم: مرغ را با پیاز، ادویه و رب گوجه فرنگی سرخ کنید


وقتی می خواهید زرشک مرغ پلو را در منزل به سبک رستورانی درست کنید، ابتدا پیاز را خلالی کرده و تفت دهید تا پیاز سبک و کاراملی شود. زعفران آب شده را روی مرغ پخته شده بریزید.

مرغ را جداگانه با کره تفت دهید. 3 قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی را به پیازهای کاراملی شده اضافه کنید و تفت دهید تا طعم خامی رب به دست آید. در مرحله بعد دو لیوان آب و تکه های مرغ سرخ شده در کره را به پیازهای سرخ شده اضافه کنید، نمک و سس مرغ را به دلخواه اندازه کنید، درب ظرف را بگذارید و اجازه دهید داخل آن خوب بپزد.


برای خرید بهترین برنج به این سایت مراجعه کنید.

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 30 مرداد 1401 ساعت: 18:57

سلام امروز حرفی برای گفتن نداریم فقط باید برم از سایت سیم بکسل بخرم بعد رمان و طرز تهیه غذا براتون میذارم.

 


چند دقیقه در سکوت گذشت و حرفی رد و بدل نشد. _نسرین جون امروز روز سختی بود برات استراحت کن خیلی وقت داریم حرف بزنیم و گریه کنیم. سرش را بالا و پایین تکان داد: باشه دخترم من هم تو را خسته کردم فقط طلوع؟ _عشق من؟

پیانو 89 نسرین جون: تو بال نداری از من عصبانی هستی؟ سرتو بیار پایین یعنی من خیلی بی ادب بودم؟ اگر بگویم بله، چه بگویم؟ _نه این چه حرفیه؟ نسرین جون: اگه بهم دروغ بگی از چشمای پسرم میفهمم. چیزی عمیق در چشمانش وجود دارد که نمی تواند بگوید. چی میخواستم بگم؟بگو پسرت سوژه دلم شده؟منبع داستانهایم؟یا کسی که تو رویاها دنبالش میگشتم؟چطور شرایطمو براش توصیف کنم؟ _شاید اشتباه متوجه شده باشی نسرین جون چه لزومی داره که از رئیسم ناراحت باشم؟ شرکتی که فریاد می زد باور نکرد

گفت: باشه دخترم حتما اشتباه کردم. سریع بلند شدم و با شب بخیر آهسته از اتاق خارج شدم. آنقدر تند بود که متوجه کسالت و کم توجهی من به طاها شد. بالاخره او یک مادر است و می تواند چشمان پسرش را بخواند. چرا طاها ناراحت شد؟ آیا فکر می کرد راز خود را به مادرش بگوید؟ خواستم به اتاقم بروم که طاها راهم را بست. دوباره ترسیدم و دستم را روی دیوار گذاشتم. طاها: بازم ترسوندمت! اخم کردم: کاری کردی؟ کمی به من نگاه کرد، انگار می خواست چیزی بگوید، اما آنقدر مغرور بود که نمی توانست حرف بزند. دست در جیبش کرد و گوشیم را بیرون آورد. نو بود مثل زمانی که خریدم.


پیانو 90 طاها: میخواستم گوشیتو بدم، یه بار دیگه از اینکه ترسوندمت عذرخواهی میکنم.دستش را گرفتم و آرام از او تشکر کردم. طاها: من هم می روم، اینجا ماندن اشکالی ندارد، ببخشید. از کنارم گذشت، کجا می خواست برود؟ سریع برگشتم: آقا. طاها؟ ایستاد، رو به رویش شدم: خواهش می کنم امشب پیش آقاجون باش، نسرین جون از تو مراقبت می کند. دستاشو تو جیبش کرد... #قسمت 51 و گفت بعدا خودم مواظب مامان میشم. آقای رستگر لطفا امشب بمون و به نسرین جون توضیح بده انتظار دارن اینجا بمونی وگرنه خیالشون راحت نیست. می خواست چیزی بگوید که از قبل انجام داد و به او شب بخیر گفتم، مسافت راهرو را تا اتاقم طی کردم، در اتاق را طوری باز کردم که تنها یک نفر مبهوت شد و نیمه بلند شد. بستر. _اونجا چیکار میکنی بذار برم پایین ببینم. خودش را روی تخت صاف کرد و با نیش باز گفت: نه، نه، نمی روم. تنها برو پایین بهت میگم پس کجا بخوابم؟ با ابروهاش به زمین اشاره کرد. بنابراین! پس میخواستم عصبیم کنم

پیانو 91 شنل و شالم را درآوردم و خودم را روی تخت و در واقع روی کف پا انداختم. صدایش در گلویش گیر کرد و صورتش قرمز شد. کی الان پایین میخوابه؟ تنها: من. لبخند پیروزمندانه ای زدم: حالا که می دانی جات کجاست، امشب به تو اجازه می دهم در رختخواب با من بخوابی. او یک نفس عمیق کشید. تمام حرف هایی که زد با حرص از دهانش بیرون آمد.

شب بخیر به هم گفتیم و خیلی زود هر دو خوابیدیم. با اذان صبح بلند شدم و یگانه را بیدار کردم، نماز خواندیم و یگانه دوباره خوابید. اما دیگر نمی توانم بخوابم، تصمیم گرفتم برای تهیه صبحانه به آشپزخانه بروم، بی سر و صدا شیر داغ و چای را آماده کردم. میز را چیدم و خواستم از آشپزخانه بروم که طاها را با تی شرت و شلوار گرم دیدم. آیا از ورزش می آید؟ طاها: سلام صبح بخیر._سلام. هنوز با تعجب به حالش نگاه می کرد که خندید و گفت عادت دارم صبح بعد از نماز ورزش کنم. توهین گفتم میریم صبحانه طاها: تنهایی غذا میخورم؟

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 111 تاريخ : جمعه 28 مرداد 1401 ساعت: 20:04

پیانو 92 - آخه میترسم نسرین بد بخوابه اگه زنگ بزنم. صدایی از پشت سرم آمد: بیدارم عزیزم. صدای نسرین جون بود با لبخند صبح بخیر گفتم و رفتم صبحانه آقاجون و یگانه رو بیدار کنم. تصمیم گرفته بودم طاها را از فکرم بیرون کنم و به عنوان مهمان با او رفتار کنم.

 

 

 

طرز تهیه خورش آلو و زرشک


مواد لازم برای 4 نفر
سینه و ران مرغ 400 گرم
1 تا 2 عدد هویج متوسط
زرشک 5 قاشق غذاخوری
آلو زرد خشک شده 300 گرم
2 عدد پیاز
100 گرم کره
سیر 3 حبه
3 لیوان آب جوشیده
پودر دارچین، پودر زیره و ادویه برای خورش به مقدار کافی
نمک، فلفل سیاه و زردچوبه به مقدار کافی.
زعفران آماده ۲ تا ۳ قاشق غذاخوری
طرز تهیه خورش آلو و زرشک


مرحله اول

برای تهیه خورش شاه توت و آلو ابتدا آلو زرد خشک را در ظرف آب می ریزیم سپس در آب می گذاریم تا بلغور شسته شود. بعد زرشک را می شوییم و در آبکش می گذاریم.


مرحله دوم

حالا هویج را می شوییم سپس پوست آن را جدا می کنیم و به صورت مورب برش می دهیم. بعد یک قابلمه مناسب را روی حرارت ملایم قرار می دهیم سپس مقداری روغن مایع داخل قابلمه می ریزیم و اجازه می دهیم روغن خوب داغ شود.


سطح سوم

در این مرحله سینه و ران مرغ را در قابلمه می گذاریم سپس سرخ می کنیم تا گوشت مرغ کاملا سرخ و زیبا شود. سپس پیاز و سیر را پوست بگیرید، سپس پیاز را بشویید و به ورقه های نازک برش دهید.

مرحله چهارم

حالا سیر را با حبه های ریز رنده شده رنده می کنیم سپس پیاز را در قابلمه می ریزیم و تفت می دهیم تا شفاف و شفاف شود.در مرحله بعد سیر را به قابلمه اضافه کنید و تفت دادن را ادامه دهید تا بوی سیر گرفته شود.
 


مرحله پنجم

در این مرحله آلوها را داخل آبکش می ریزیم سپس به همراه زرشک به گوشت مرغ اضافه می کنیم و تفت می دهیم. سپس نمک، فلفل سیاه، زردچوبه، پودر دارچین، پودر زیره، زعفران تخمیر شده و ادویه های پخت را به سینه مرغ اضافه می کنیم.

 

مرحله ششم

در این مرحله گوشت مرغ را با ادویه 2-3 دقیقه تفت می دهیم تا بوی خامی آن از بین برود سپس هویج را اضافه کرده و مخلوط می کنیم. بعد آب جوشیده را به خورش اضافه می کنیم و مخلوط می کنیم.


مرحله هفتم

در آخر درب قابلمه را می بندیم و می گذاریم خورش آلو و زرشک بجوشد تا خودش را بگیرد. بعد وقتی خورش دلمه شد حرارت را خاموش می کنیم و در ظرف دلخواه می ریزیم و با زرشک پلو سرو می کنیم. نوش جان.


برای خرید بهترین برنج به این سایت مراجعه کنید.
 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 80 تاريخ : جمعه 28 مرداد 1401 ساعت: 20:04

سلام روز بخیر


امروز یکم حالم خوب نبود واقعا حالم خوب نبود اما اینقد با خودم فک کردم که چیکار کنم که دیوونه شدم و زدم بیرون که پسر خالم زنگ زد گف سیم بکسل اسنانسورش خراب شده از سایت براش سفارش دادم و سریع دستش رسید و کلا خودمو یادم رف

بعدشم که نشستم رمان نوشتن و طرز تهیه غذا برای شما

 


قسمت 34


پیانو 85 به خانه بازگشت و به منظور دیدن مادر آگاجون و وضعیت ناراحت من ، مستقیم به اتاقم رفتم. یاگان با تلفن در اتاق صحبت کرد و وقتی چهره آشفته من را دید ، فریاد زد و تلفن را رها کرد. من عذرخواهی کردم و در گوشه اتاقم نشستم ، زانوهایم را در آغوش گرفتم و سرم را روی آنها گذاشتم. خوب: امیر ، بعداً صحبت خواهیم کرد. بنابراین او با امیر صحبت کرد! او همچنین به همان اندازه که سعی در جدا کردن آنها داشت ، عاشق بود ، به همان اندازه اشتباهاتی که انجام می داد ، او هنوز هم تنها عاشق او بود. من خسته بودم ، نه نبرد ، اما نمی دانم برای چه می جنگیدم. حضور بی نظیر را با خودم احساس کردم.


ایگان ، لطفا مرا تنها بگذارید. جبل: آیا به دلیل نوار خیلی ناراحت هستید؟ سرم را بلند کردم و اشکهایم را پاک کردم: نه ، چرا این را گفتی؟ خوب: سپید ، من هم تو را دوست دارم ، چشم و احساسات شما را می فهمم. من به شما نزدیکترین هستم زیرا شما با من صحبت نمی کنید ، فکر می کنید من متوجه رفتار شما با TAH نشده ام؟ من ابروهایم را نوشتم: چین چیزی نیست ، شما فکر کردید اشتباه است. جبل: شما می توانید خود را فریب دهید اما نه من

در واقع ، پسر عموی من می خواست با شما صحبت کند ، منتظر او نباشید. من خوب گفتم و وضعیتم را ترتیب دادم تا هیچ کس راز من را درک نکند. من به درب اتاق مهمان زدم و وارد شدم: خانم رستگار ، آیا شما ارتباطی با من داشتید؟ او با محبت لبخند زد و گفت: "بیا دختر من." ویرایشگر -نسخه DEMO P


پیانو 86 من در کنار او روی تخت نشستم. مادر طاها: به من نصرین بگو.خندیدم خجالت کشیدم: چشم ... نصرین جون. او مرا بغل کرد و مرا روی گونه بوسید. Nararin Jun: من واقعاً مهربانی شما را دوست دارم ، جیان ، می خواهم صبح با شما صحبت کنم. من با شور و شوق گوش می کنم. ناراین جون: با تاه کجا رفتی؟ لبخند من به تدریج ناپدید شد و کاملاً ناپدید شد: هیچ چیز ، آقایان می خواستند در مورد کار در خارج صحبت کنند. او کمی به چهره من نزدیک شد و سپس موضوع را تغییر داد: Sepideh Jan Babai Taha در اینجا هیچ آدرس ندارد ، اما اگر آن را پیدا کرد چه می شود؟ _ حذف ، شما تنها گروه و دوستان هستید ، آنها شما را تنها نمی گذارند ، من نیمی از روز هستم و آکاتس در کنار شما هستند. نارین جون: متاسفم که شما چنین بانوی و یک گل هستید ، فقط یک تاهینی ... _g-n taha می تواند در اتاق آگاژون بماند ، اگر بخواهند ، اخیراً به یکدیگر نزدیک شده اند. او دوباره خندید و ...

او دوباره خندید و می خواست چیزی بگوید وقتی که ناگهان درب اتاق باز شد. آنها با سر او تعظیم کردند و بدون اینکه به حضور من توجه کنند ، گفت: "مامان ، من باید با شما صحبت کنم ... پیانو 87. " ناسین جون: پسرم چه گفتی؟ نگاه تاهیس ناخن من بود و باعث شد من شرمنده شوم و ناگهان ابروهایم آمد. طاها: چیز مهمی نبود ، بعداً به شما می گویم ، من را اذیت نکنید. نصرین جون: خوب ، پسرم.

سپس او مرا با دست گرفت و با لبخند گفت: من با دخترم صحبت می کردم. کلمه "دختر من" آرامش زیبایی به وجود من تزریق می شود. سالها بود که هیچ کس به من دخترم زنگ نمی زد و چقدر دلم برای مادرم تنگ شده است. تاها با آرامش خداحافظی کرد و از اتاق خارج شد. برای نفرین کردن شما ، از این که خیلی بیهوده هستید ، جدا کنید. چرا اخم می کنی؟ او به شما اعتماد کرد و راز خود را به شما گفت ، و شما آن رفتار را نشان می دهید؟ به خاطر خدا ، شما چنین زباله هستید! اما من نمی توانم ، اکنون که می دانم او عاشق است ، نمی توانم همان Sepide قدیمی باشم.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 26 مرداد 1401 ساعت: 19:37

من باید به فاصله خود ، فاصله بین قلب و قلب او احترام بگذارم. چشمان من به اندازه چشمانش سیاه است. و افکار من.. نصرین جون: می دانید ، سپید ژانگ ، پدر تاها و من برای هم ازدواج نکردیم. من از افکارم بیرون آمدم و توجه خود را به سخنان او معطوف کردم: منظورم این است که ... نظری جون: منظورم این است که ما توسط خانواده هایمان ازدواج کردیم ، که داستانی بسیار طولانی دارد که فقط پدر و مادرم -در -لاو ، تاها ، و من می دانم ، و شاید ... پیانو 88 او به من نگاه کرد: شما ممکن است این راز را از طریق توهم به اشتراک بگذارید. آیا می دانید که پدر و دوست ندارید ، آیا می توان بدون عشق من ازدواج کرد؟ او خندید و گفت ، من مجبور شدم ، عاشق هر دختر شدم ، اما ازدواج نکردم ...

سرش را بی قرار گرفت. چند سال داشت که قلبش اینقدر پژمرده شده بود؟ من به چهره او نگاه کردم ، او زیبا و بسیار زیبا بود.

یکی از آن افرادی که می خواست ساعت ها بنشیند و تماشا کند. من دست او را فشردم: نادین ، ​​من موافقم که بخشی از عشق خود ، حتی به زور ، برای شخص بسیار دشوار است ، اما شما به زور یا به درخواست خود ازدواج کردید. شما یک پسر دارید ، بنابراین نباید از روزهایی که خوشحال شدید پشیمان شوید ، اکنون می توانید از پسرش که برای خودتان زندگی می کنید خوشحال باشید و او دست خود را روی دست من گذاشت و آن را نوازش کرد: درک من ، دخترم بسیار خوب است. اشک بر روی گونه او افتاد. او در میان غم و اندوه خود لبخند زد: "به پیری و مبارزات توروات نگاه کنید."

 

 


دستور غذا

 

مرغ سرخ شده یا مرغ سرخ شده یکی از رستوران ها و روش های بسیار محبوب برای تهیه مرغ است که بسیار خوشمزه و ساده است. این مرغ سرخ شده با طعم کره و زعفران بسیار عالی است و هیچ سس خدمتگزار یا ماکارونی وجود ندارد ، اما می توانید یک سس خوشمزه را از طرف آن بپزید و آن را با برنج با زعفران یا حبوبات سرو کنید. مرغ سرخ شده ممکن است مانند یک کار بسیار ساده به نظر برسد ، اما استفاده از ادویه جات ترشی جات و طعم دهنده ها برای بوی آن ، نکاتی وجود دارد که ما به شما یاد خواهیم داد.اگر برای اولین بار در حال تهیه غذا هستید یا اگر تازه متولد شده اید ، حتماً این پست را دنبال کنید. امروز ، در روز پریسی ، ما به شما یاد خواهیم داد که چگونه مرغ سرخ شده را بدون خمیر رستوران تهیه کنید. با ما بمانید.


مواد لازم برای تهیه مرغ سرخ شده بدون ماکارونی

    2 سینه مرغ یا پا
    1 فصل پیاز
    50 گرم کره
    زعفران زمین ضخیم 2 قاشق غذاخوری
    سیر 2 میخک
    1 قاشق غذاخوری غذای
    2 سیب زمینی
    1 قاشق چایخوری آب لیمو
    نمک ، زردچوبه ، فلفل سیاه ، فلفل قرمز ، فلفل قرمز در صورت نیاز
    2 فنجان برنج


چگونه مرغ سرخ شده را با زعفران با سیب زمینی و برنج بپزیم
مرحله اول: انتخاب مرغ

قبل از طعم دادن به مرغ ، باید برنج را به خوبی بشویید و آن را با 1 قاشق چایخوری نمک خیس کنید و آن را کنار بگذارید. مرغ را بشویید و آن را درون یک کاسه قرار دهید ، زعفران ، ادویه جات ترشی جات و مقداری آب لیمو را به آن اضافه کنید ، به خوبی ماساژ دهید و مرغ را به مدت 1 ساعت در یخچال قرار دهید تا طعم آن برسد.

مرحله دوم: مواد تشکیل دهنده پخت

سپس مقداری روغن را درون یک قابلمه بریزید و مرغ ها را در روغن خوب سرخ کنید تا رنگ آنها را تغییر داده و طلایی شود. سپس مرغ ها را از ماهیتابه جدا کرده و پیاز را پوست بگیرید و آن را خرد کنید یا آن را رنده کنید و آن را در یک قابلمه با کمی زردچوبه سرخ کنید تا طلایی شود ، سپس سیر را اضافه کرده و آنرا سرخ کنید تا عطر سیر بلند شود.

مرحله سوم: پختن مرغ

مرغ ها را اضافه کرده و دوباره مقداری زعفران بریزید و 1 فنجان آب جوش اضافه کنید و بگذارید مرغ به خوبی جوش داده و نرم شود. در این مدت ، برنج را روی اجاق گاز قرار دهید تا جوش بیاید. کف برنج را بگیرید و هنگامی که دانه های برنج حساس هستند ، آن را از اجاق گاز جدا کرده و آن را تخلیه کرده و قسمت زیر قابلمه را در پایین گلدان مورد نظر خود قرار دهید و بگذارید 40 دقیقه برنج بپزد.مرحله 4: درست کردن مرغ سرخ شده با طعم کره

سپس مرغ های پخته شده را از قابلمه خارج کرده و در یک سبد قرار دهید تا آب آن گرفته شود. سپس در تابه ای کره و روغن بریزید و مرغ ها را خوب سرخ کنید تا طلایی شوند. پاستا را در تابه سرخ می کنیم و به آب مرغ اضافه می کنیم و هم می زنیم تا سس غلیظ شود. سیب زمینی ها را پوست گرفته و ورقه ای برش می دهیم و در تابه ای دیگر با نمک سرخ می کنیم. در آخر روی برنج کمی روغن بریزید و با مرغ سرخ شده و سیب زمینی و سس سرو کنید. نوش جان
 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 26 مرداد 1401 ساعت: 19:36

سلام. چطوری ؟

امروز یکی از روزای جالب برای من بود ست کفش و کیف که اخرشم رفتم از سایت خریدم و بعدشم ...

 

قسمت 33


مادر طاها: چطوری عزیزم، چه دختر ساکتی هستی، طاها جور دیگری تعریف می کرد! خندیدم: به لطف تو خوبم، چی میگن؟ مادر طاها: می گفت خیلی بی پروا و گاهی شیطنت می کرد. سرم را پایین انداختم: نمی دانم. مادر طاها: میشه بهت اعتماد کنم باید یه چیزی بهت بگم.

لبخندم محو شد: بله حتما گوش میدم. در همین حین، در حالی که او در حیاط با شخصی درگیر شد، یک فریاد به گوش رسید. همه ترسیده رفتیم توی پاسیو با دیدن امیر اخم کردم و خیلی جدی به سمتش رفتم.


پیانو 82 یگانه: سپیده باور کن وارد شد. پرده ام را محکم گرفتم: آقا امیر به صفات اخلاقی تجاوز به حریم خصوصی دیگران هم اضافه می شود، شما چیزی به نام احترام و کرامت می دانید یا به شما بگویم؟ امیر:صبح بخیر الان اومدم حرف بزنم لطفا. عصبی گفتم چی میگی، اون موقع که باید مثل نامرد بودی و پشت مامانت پنهان شدی، حالا که ابا به دردسر افتاده، آقا امیر خجالتی هست که حرف بزنه، بیا بیرون ببین.

آقاجون: اینجا چه خبره؟ برگشتم: باشه آقا امیر راه رو اشتباه اومدی. آقاجون:چی شده امیر بابا چرا سپیده اینقدر عصبانیه؟ امیر: عمویم...


آرام و با تاکید به او گفتم: امیر، آقاجون، ولش کن، از چشم تو می بینمش. فقط اینو ببر بیرون چادرم را درست کردم و سعی کردم لبخندی ساختگی بزنم. برگشتم و همه را دعوت کردم که داخل شوند. به هر حال آقاجون پرسید چی شد و چرا امیر اومد.

چون مهمون داشتیم بحث رو تموم کرد ولی با نگاه فهمید که باید توضیح بده. در همین حین طاها به سمتم آمد: سپیده خانم، می توانم چند لحظه وقت شما را داشته باشم؟ _مشکلی نیستطاها: اگه ممکنه بریم بیرون. به چشمانش نگاه کردم، واقعاً نگاه کردم و سیاه شدم.


پیانو 83 _بله حاضرم بیام. نگاهم را دزدیدم و به سمت اتاق رفتم و در واقع از طاها و چشمان جادویش فرار کردم. به محض اینکه به خودم مسلط شدم رفتم بیرون و با آقاجون و بقیه خداحافظی کردم. طاها: بریم قدم بزنیم؟ از خدا چه میخواهم جز اینکه هوای تو را نفس بکشم و در کنار تو راه بروم؟ _ما میرویم. جوری کنارم راه میرفت که حس فالوور داشتن رو داشتم. احساس کسی که کمرش گرم است و از هیچ چیز نمی ترسد.

اونی که میخواست به هر کس تو خیابون بگه این مردی که کنارم میبینی مرد منه ولی...فقط فکر کرد کنارش قدم زدن شیرین و قشنگه. _میخواستی چیزی بگی؟ ایستاد، برگشتم و با تعجب نگاهش کردم، چشمانش را بست و لبخند خفیفی روی لبانش نقش بست. به حالت قبلش برگشت و گفت: آره یعنی... چجوری بذارم؟ دوباره شروع به حرکت می کنیم. نمیدونم میخوای حرف بزنی


پیانو 84 طاها: آیا به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟ صورتم گیج شده بود، اما نقابم را جلو کشیدم تا او نتواند صورتم را ببیند: عشق در نگاه اول تنها زمانی صادق است که طرف مقابل بتواند ثابت کند که واقعاً عاشق شده اند، در غیر این صورت...نه من باور نمی کنم. آن را

طاها: میشه اول کمکم کنی؟ ضربان قلبم زیاد شد منظورش چی بود؟ ببخشید متوجه نشدم چی گفتی طاها: فکر کنم عاشق شدم. آبم را قورت دادم، سرگیجه گرفتم و زنجیره کلمات دوباره پاره شد.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 25 مرداد 1401 ساعت: 14:45

میشه بدونم کیه؟ طاها: لطفاً نپرس، نمی خواهم کسی بفهمد. از تصورات اشتباهی که برای من داشت و در رویاهایم او را مرد من تصور می کرد، احمقانه گفت و قطره اشکی از گوشه چشمش چکید. یعنی همش توهم بود؟ آیا به من به عنوان یک دوست فکر کردی؟ ? او مریض بود و حتی نمی توانست صحبت کند.من کنترلم را از دست داده بودم و فقط ذهنم به کسی بود که طاها عاشقش شده بود. پیانو 77 فقط تونستم به زور اینو بگم: من... باید برم... بهش بگو اگه بهش نگی ممکنه از دستش بدی. و سریع راه برگشت را در پیش گرفتم.

چند بار با من تماس گرفت، اما من حوصله نداشتم برگردم و او را ملزم کنم. دیگر نباید به آن فکر کنم، این برای دیگری است و تصورش یک اشتباه است...

 


طرز تهیه شوید پلو با ماهی تن


مواد لازم برای 2 نفر
ماهی تن 1 قوطی
2 فنجان برنج
شوید تازه یا خشک 2 تا 3 قاشق غذاخوری
نمک و روغن کافی
طرز تهیه شوید پلو با ماهی تن


مرحله اول

برای تهیه شوید برنج ماهی تن ماهی لذیذ ابتدا برنج را در ظرفی اضافه می کنیم سپس آن را می شوییم و ظرف را تا نیمه از آب پر می کنیم. سپس 1 قاشق چایخوری نمک به برنج اضافه کنید و مخلوط کنید.

مرحله دوم

حالا اجازه دهید برنج به مدت 15 تا 20 دقیقه در آب خیس بخورد. بعد یک قابلمه مناسب انتخاب می کنیم و تا نیمه آن را با آب پر می کنیم و کنسرو ماهی تن را داخل قابلمه می ریزیم.


سطح سوم

در این مرحله قابلمه را روی حرارت زیاد می گذاریم سپس کنسرو ماهی تن را به مدت 30 دقیقه در آب در حال جوش می گذاریم. بعد از این مدت پوست پیاز را جدا می کنیم سپس آن را خشک می کنیم.

مرحله چهارم

حالا پیاز را نگینی خرد می کنیم. سپس در یک ماهیتابه مناسب پیاز را به همراه کمی روغن مایع اضافه کرده و روی حرارت ملایم قرار داده و تفت دهید تا پیاز شفاف و کریستالی شود. حالا ماهی تن را در تابه بریزید.


مرحله پنجم

در این مرحله ماهی تن را سرخ می کنیم تا سرخ شود. بعد شوید تازه را شسته و در آبکش می گذاریم تا آب اضافی آن گرفته شود.حالا شوید را روی تخته گوشت گذاشته و ریز خرد می کنیم.


مرحله ششم

حالا اگر از شوید خشک استفاده می کنیم در ظرفی می ریزیم و آب اضافه می کنیم و می گذاریم خیس بخورد سپس از صافی رد می کنیم تا آب اضافی آن گرفته شود. سپس یک قابلمه مناسب را تا نیمه از آب پر کنید.

مرحله هفتم

در این مرحله قابلمه را روی حرارت زیاد قرار می دهیم، وقتی آب به نقطه جوش رسید برنج خیس شده را داخل صافی می ریزیم تا آب اضافی آن گرفته شود سپس همراه با کمی نمک داخل آب در حال جوش می ریزیم.


مرحله هشتم

حالا اجازه دهید برنج به مدت 8 تا 12 دقیقه در آب در حال جوش بماند تا نرم شود و هسته آن کمی چسبنده شود. در آخرین دقیقه آبکشی شوید خشک یا تازه را اضافه کرده و مخلوط کرده و در صافی بریزید.


مرحله نهم

در این مرحله یک قابلمه مناسب انتخاب می کنیم سپس مقداری روغن داخل آن اضافه می کنیم. بعد پوست سیب زمینی را جدا می کنیم و می شوییم و حلقه حلقه می کنیم و به عنوان ته قابلمه ته قابلمه می گذاریم.


مرحله دهم

حالا روی سیب زمینی ها مقدار کمی نمک می ریزیم سپس مقداری برنج ته قابلمه اضافه می کنیم و مخلوط ماهی تن را روی برنج پخش می کنیم و همینطور ادامه می دهیم تا مواد تمام شود.


مرحله یازدهم

در این مرحله درب قابلمه را با بخار آب می پوشانیم سپس درب قابلمه را می بندیم. در مرحله بعد شعله پخش کن را روی حرارت زیاد قرار می دهیم سپس قابلمه را روی شعله پخش کن قرار می دهیم و وقتی برنج پخته شد حرارت را کم می کنیم.


مرحله دوازدهم

حالا برنج را به مدت 45 دقیقه می گذاریم تا دم بکشد. سپس بعد از این مدت حرارت را خاموش کرده و برنج را در ظرف مورد نظر بریزید و با لیموی تازه سرو کنید.نوش جان.
 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 25 مرداد 1401 ساعت: 14:45

سلام. چطوری ؟؟؟

امروز حالم خیلی خوب بود یه جورایی یاد گرفتم دگ حال خودمو چ طوری خوب کنم من با یک شمع اروم میشم امید وارم شمام منبع ارامشتونو پیدا کنین ولی مطمعن باشین هیچ وقت یه چیز نیست ولی بگردین حتما پیداش میکنین.

خب امروز رفتم داخل همون سایت معروف کفشمون حالا که دقت میکنم خییلی قیمتاش خوب و به صرفه بود تازه یک بوتم ازش گرفتم و بعدشم رفتم سراغ رمانتون و تهشم که دستور پخت غذایی که خوردم.


قسمت 32

پیانو 78 صدای بسته شدن در آمد طاها رفت؟ چه شد که با این عجله و بدون هیچ اطلاعی در خانه را زدی؟ احساس کردم اتفاق بدی افتاده است! مدام با صدای آهسته «ات الکرسی» را می خواندم، اما هنوز آرام نشدم، یک ربع گذشت و خبری نشد. صبرم لبریز شد و به اتاق رفتم و یگانه را صدا زدم: یگان، یگان پاشو. در حالی که چشمانش بسته بود و بالش را به صورتش نزدیکتر کرد، گفت: هوم؟ واحد آقا طاها با عجله رفتند صداش کن دلم میسوزه. یگانه: نگران نباش خودش میاد یا خبرش یا اسمش. یک ژاکت پف کرده بیرون آوردم.


چقدر این دختر احمق و بی احساس است. بالش را از زیر سرش بیرون آوردم و غرغر کرد و گفت: هی سپیده چرا بالش را از زیر سرم بیرون می آوری؟ _میگم به اورژانس زنگ بزن حتما اتفاق بدی افتاده. افی گفت و شماره طاها را گرفت. بعد از چند بوق صدای خسته اش در گوشی بلند شد: بله؟ یاگانا: کجایی؟ طاها: اومدم مامان رو بیارم... میبرمش با بابا دعواش شده. هر دو به هم نگاه کردیم با خونسردی به یگانه گفتم: بگو چرا میری شرکت. همان را تکرار کرد و طاها گفت: چه کنم؟ خاله من هم با شما مسافرت است، او را به خانه سپیده خانم پالسی می برم تا ببینم چه می شود. دیگه صبر نکردم و گوشی رو از دست یگانه قاپیدم و گفتم: سلام آقا طاها با مامانت بیا خونه ما.طاها: سلام، خیلی ممنون، زحمت کشیدم.


پیانو 79 - آقایون لطفا بردنشون به شرکت درست نیست البته اگه بلد بودن. طاها: چی میگی... چی بگم... مزاحم نشویم. _مرحمید منتظرت هستم. خداحافظی می کنیم و تلفن را قطع می کنیم. یگانه خندید و گفت: سپیده ما هم اینجا را کاروان کردیم. لبخندی زدم و با هم به آشپزخانه رفتیم تا برای مهمان جدید شام آماده کنیم. چند دقیقه بعد.....چیزی؟ یگانه: امیر می خواهد بیاید عذرخواهی کند. اخمی کردم: حق نداره وارد این خونه بشه، امیر پسر همون مادره. یگانه: تو اینطوری نبودی سپیده. _سعی کردم دیگه بحث نکنم چون نمیخوام آقاجون بفهمه. منتظر واکنش او نشدم و با سینی چای وارد پذیرایی شدم. او می دانست که امیر را دوست دارد و قصدش جبران است، اما امیر باید به خاطر رفتار زشتش مجازات می شد.


پیانو 81 در چند روز گذشته، آیا تا به حال به گرسنگی خود فکر کرده اید؟ خودم را به همه معرفی کردم و خواستم کنار آقاجون بنشینم که مادر طاها گفت دخترم می خواهی کنار من بشینی اول با هم صحبت کنیم. یه کم استرس گرفتم به من چی گفت؟به طاها که از رفتار مادرش تعجب کرده بود نگاه کردم. چشمکی بهش زدم و کنارش نشستم. طاها و آقاجون دوباره شروع کردند به صحبت کردن. تنها کسی که نمیدانست کجاست!؟..

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 24 مرداد 1401 ساعت: 3:33

طرز تهیه کباب لا پلو

طرز تهیه کباب با پلو کباب لا پلو رستورانی طرز تهیه دیجی کباب با پلو ویدئو طرز تهیه کباب لا پلو طرز تهیه لابله پلو گوشت لا پلو


مواد لازم برای 2 نفر
2 فنجان برنج
250 گرم گوشت چرخ کرده
2 عدد پیاز
فلفل دلمه ای قرمز 1 عدد
رب گوجه فرنگی 1 قاشق غذاخوری
زعفران آماده شده 2 قاشق غذاخوری
جعفری 1 دسته کوچک
گوجه فرنگی 1 عدد
نمک و فلفل سیاه به اندازه کافی
پودر سیر و روغن و سماق به مقدار کافی
طرز تهیه کباب لا پلو


مرحله اول

برای تهیه کباب لا پلو ابتدا برنج را در ظرف آب بریزید سپس کمی نمک بزنید تا دانه های برنج از هم نپاشد. زمان خیساندن برنج به تازگی آن بستگی دارد و هر چه برنج تازه تر باشد نیاز به خیساندن آن کمتر است.

مرحله دوم

در این مرحله یکی از پیازها را رنده می کنیم سپس آب اضافی آن را می گیریم. سپس پیاز رنده شده را به همراه گوشت چرخ کرده، نمک، فلفل سیاه، پودر سیر، سماق و زعفران دم کرده در ظرف مناسبی بریزید.سطح سوم

حالا جعفری را خرد کرده و به کاسه اضافه کنید. در مرحله بعد مواد را خوب هم میزنیم تا کاملا یکدست و یکدست شوند سپس درب ظرف را سلفون میکشیم و حداقل یک ساعت داخل یخچال میگذاریم.


مرحله چهارم

بعد از یک ساعت سس کباب را از یخچال بیرون می آوریم سپس ماهیتابه مناسبی را انتخاب می کنیم و خوب با روغن چرب می کنیم. بعد سس کباب را به طور یکنواخت کف تابه پخش می کنیم.


مرحله پنجم

حالا تابه را روی آتش بگذارید و بگذارید هر طرف کباب به مدت 5 دقیقه سرخ شود. توجه داشته باشید که در این مرحله نیازی به پخت کامل کباب نیست، فقط باید آن را کمی تفت دهیم تا داخل برنج حالت خود را حفظ کند.


مرحله ششم

بعد از سرخ شدن کباب آن را از تابه خارج می کنیم سپس گوجه ها را حلقه حلقه می کنیم و به تابه اضافه می کنیم. گوجه فرنگی ها را به مدت 5 دقیقه از هر طرف سرخ کنید، سپس از ماهیتابه خارج کرده و کنار بگذارید.


مرحله هفتم

در این مرحله پیاز باقیمانده را به صورت نگینی خرد کرده و با کمی روغن به ماهیتابه اضافه کنید سپس خوب تفت دهید تا پیاز نرم و کریستالی شود. سپس فلفل دلمه ای را به قطعات کوچک خرد کرده و به تابه اضافه کنید.


مرحله هشتم

فلفل دلمه ای را کمی تفت دهید تا نرم شود سپس رب گوجه فرنگی را اضافه کنید و خوب تفت دهید تا طعم خامی و بوی آن کاملا از بین برود. بعد نصف پیمانه آب و کمی زعفران صاف شده اضافه کنید.


مرحله نهم

حالا با حرارت ملایم اجازه دهید سس کمی غلیظ شود سپس آن را از روی حرارت بردارید. بعد یک قابلمه مناسب را تا نیمه از آب پر می کنیم سپس روی حرارت زیاد می گذاریم تا آب زودتر بجوشد.مرحله دهم

بعد از اینکه آب به نقطه جوش رسید، برنج خیس خورده را به آب در حال جوش اضافه می کنیم و 8 تا 10 دقیقه زمان می دهیم تا برنج پخته شود. از آنجایی که این غذا جزو برنج های مخلوط محسوب می شود، بهتر است تا زمانی که برنج زنده است کمی آبکشی کنید.


مرحله یازدهم

حالا یک قابلمه مناسب انتخاب می کنیم و کمی روغن داخل آن می ریزیم. ابتدا نصف برنج را اضافه کرده و خوب له کنید. بعد سیخ را روی برنج می گذاریم سپس گوجه فرنگی را به همراه سس اضافه می کنیم و روی سیخ میمالیم.


مرحله دوازدهم

در این مرحله بقیه برنج را اضافه کرده و با پشت قاشق خوب فشار دهید. در صورت تمایل چند تکه کره روی برنج بریزید و در قابلمه را بپوشانید. سپس قابلمه را روی حرارت بسیار ملایم قرار می دهیم.

 

مرحله سیزدهم

برای تهیه برنج بین 45 دقیقه تا یک ساعت زمان لازم است. در پایان بعد از اینکه برنج به جوش آمد، یک بشقاب روی درب قابلمه می گذاریم و برنج را دوباره در ظرف می گذاریم. در آخر برنج را برش زده و سرو می کنیم.


در واقع شما می توانید بهترین پیانو را از این سایت تهیه کنید.
 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 24 مرداد 1401 ساعت: 3:33

سلام

امروز زیاد اوکی نیستم با یکی از دوستای نزدیکم بحثم شده و واقعا بده که اینطوری بحث کنی همه ذهنم درگیره ار درون ناراحتم ولی بدیش این که حتی نمیتونم برم جلو که حرف برنیم اینقدر که مغرورم و باید فقط حرفامو تو خودم بریزم تا بمیرم و این واقعا درد داره خیلی بده

ولی باید به کارام برسم امروز بلند شدم رفتم برای خرید چوب که اینوطوری شدم زیاد دوس ندارم حرف بزنم تا همینجا کافیه روزتون بخیر

 

 

قسمت 18


32 ساعت پیانو گذشت و هنوز پزشکان و پرستاران به اتاق عمل آمدند و رفتند. از دور می دیدم که طاها با چند تماس تلفنی همه قرارها و جلساتش را کنسل کرده و از مردانگی او خوشم آمد. یگانه پای من گریه می کرد و با وجود ناراحتی مرا دلداری می داد. می دانستم او هم مثل من آقاجون را دوست دارد و غمش از اعماق وجودش سرچشمه می گیرد. دکتر از داخل اتاق عمل فریاد زد و مدام به همکارانش هشدار داد: «بیمار دیوانه می‌شود». تمام وجودم شنیده شد و دیگر احساس نکردم قطره ها روی گونه ام می ریزد.


صبرم لبریز شد و با تمام وجودم داد زدم: آقاجون. طنین صدای من در اتاق انتظار با صدای پرستاری که گفت: دکتر مریض برگشته آمیخته شد. لبخند کمرنگی روی لبم نقش بست و همزمان با افتادن آزادانه...به دلیل سوزش دستم آروم چشمامو باز کردم و به اطراف نگاه کردم تا وضعیتم رو ببینم. سوزش دستم به دلیل گیرکردن سوزن در سرم بود. من تازه فهمیدم کجا هستم و احساس خوبی در من ایجاد شد. با عجله بلند شدم که سرگیجه شدیدی به سرم زد.

یک دستم را روی سرم گذاشتم و با دست دیگر کفش هایم را پوشیدم. یگانه وارد شد و با دیدن حال من با عجله رفت و به سمتم آمد: صبح چیکار میکنی؟من باید برم آقاجون، نمیتونم اینجا بمونم. پیانو 33 همزمان طاها وارد شد. دستم را روی سرم گذاشتم تا چادرم را بگیرم اما اثری از آن نبود! از شرم سرم را پایین انداختم. طاها: خانم میرزایی، پدربزرگ شما خوب است، جای نگرانی نیست که او را ببرید.


نفس عمیقی کشیدم انگار بار سنگینی از روی دوشم برداشته شده و دنیا دوباره برایم باغ گل شده بود. _ممنونم جناب رستگار خبر خیلی خوبی بهم دادی نمیتونم از زحماتی که کشیدی و این چند ساعت زحمتت تشکر کنم. لبخندی به من زد و اسم یگانه را گفت: بیا یگانه را بگیریم، بعداً خاله نگرانت می شود. یگانه: تو برو به مامان گفتم تا سحر می مونم. دستش رو فشردم و با لبخند دلگرم کننده ای گفتم: "تنها من خوبم، ببخشید امشب اینجا بمونی درست نیست عزیزم، اگه چیزی شد بهت خبر میدم." یگانه:ولی صبح تو تنها میشی چند ساعت دیگه صبح میشه نگران من نباش طاها:من میمونم پیش سپیده خانم چی گفت خانم سپیده تا یک چند لحظه پیش من خانم میرزایی بودم چطوری سپیده میخواستی بمونی که من تنها نباشم پیانو 34 خدایا میخوام دختر خوبی باشم و بهش فکر نکنم اما تو بردی از شروط و شروطی که بهت میدم.نیم لبخند از خدا رفتم و گفتم:ممنونم جناب رستگار خیلی لطف کردی و زحمت کشیدی تا الان طاها: وظیفه هست. درست نیست که اینجا تنها بمانی


گونه هایم صورتی شده بود و چشمانم خجالت زده بود. دهانم را باز کردم تا مقاومت کنم، اما صدایم با یک نیشگون خاموش شد. چشمانم پر از اشک شد برای ماندن تو و تمام شیرینی های قلبم. با یاد وضعیت آقاجون به خودم لعنت فرستادم. چگونه می توانم در حالی که رنج می کشم خوشحال باشم؟ یگانه از ما خداحافظی کرد و لحظه به لحظه به من و طاها نوید داد.چه شبی قرار است امشب باشد. با این گرگرفتگی های گاه و بیگاهم، مطمئنم که آدم ایده آلی نبودم. چطور ممکن است پسری با کمالاتش عاشق نباشد؟ شاید ازدواج کرده با این فکر سریع به دست چپش نگاه کردم.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 24 مرداد 1401 ساعت: 0:06

هیچ حلقه ای روی پیانو نبود، نفس راحتی کشیدم. امان از این خیالات و رویاهای دخترانه. کمی صبر کردم تا سرم تمام شود، در این مدت طاها روی صندلی گوشه اتاق نشسته بود و با اخم داشت چیزی می خواند. کنجکاو بودم که چرا آن روز با این عجله رفت. گفتم سرش را بلند کرد سوزن را از دستم در آوردم، چون نیش زد، حوصله نگاه کردن به چشمانش را نداشتم، آه از دست این سحر احمقانه که با گمشده طاها به این سرعت و کودکانه نجات یافت. وقتی دید چیکار کردم اخم کرد و گفت خانم میرزایی کارتون اشتباه بود منتظر بودم دکتر بیاد درستش کنه. بازش کردم اون خانم میرزایی! تمام آرزوهایم خالی شد و در سطل ذهنم جای گرفت.

 

طرز تهیه لوبیا پلو


لوبیا پلو یک غذای کاملا ایرانی است که از سه گروه غذایی مهم شامل نشاسته، سبزیجات و پروتئین فواید بسیاری دارد. لوبیا دارای خواصی مانند فیبر و ویتامین های مختلف است و برای قلب و دستگاه گوارش مفید است.

 

4 فنجان برنج
لوبیا سبز 3 پیمانه
400 گرم گوشت چرخ کرده
رب گوجه فرنگی 100 گرم
1 عدد پیاز
1 چوب دارچین
پودر هل، پودر گلاب و زردچوبه 1/2 قاشق چایخوری
نمک، روغن به میزان لازم


دستور تهیه لوبیا پلو
1
آماده سازی برنج

برنج را اندازه کنید و بگذارید ۱ ساعت در آب و نمک خیس بخورد. حالا آب را در ظرف مناسبی بجوشانید و برنج خیس شده را به آن اضافه کنید. وقتی برنج به بالای آب جوش رسید، برنج را آبکش کرده و روی آن آب گرم بریزید.


تهیه سس لوبیا پلو

ابتدا در ظرف مناسبی روغن می ریزیم و روی آتش می گذاریم و پیاز خرد شده را اضافه می کنیم. اجازه دهید پیاز کاملا سرخ شود، حالا گوشت و ادویه را اضافه کنید و با هم تفت دهید تا رنگ گوشت تغییر کند. عطر ادویه و گوشت که به مشام می رسد رب را در روغن تفت می دهیم و به سس اضافه می کنیم، در این زمان حبوبات پخته و آبکش شده را اضافه می کنیم، حالا یک سس غلیظ و خوشبو داریم، نصف لیوان آب و دارچین اضافه می کنیم. در راما روی بشقاب را بپوشانید تا گوشت پخته و سس غلیظ شود.
3
لوبیا و پلو دم کرده

داخل قابلمه مناسبی را از کف قابلمه مورد نظر خط بکشید سپس برنج و سس آماده شده را به صورت لایه لایه داخل قابلمه بریزید و در آخر زعفران را اضافه کرده و بگذارید بماند. بعد از آماده شدن آن را در ظرف مناسبی گذاشته و با سبزی و سالاد شیرازی و ماست سرو کنید.


نکات و ترفندهای مهم در طرز تهیه لوبیا پلو با گوشت چرخ کرده در رستوران

    قبل از سرو، چوب دارچین را از روی غذا جدا کنید.
    سیب زمینی های ورقه شده در کف قابلمه برای این غذا بسیار مناسب است.
    اگر دوست داشتید در پایان پخت کمی روغن حیوانی روی برنج بریزید.
    برای طعم دادن به این غذا می توانید از کمی هندی رنده شده استفاده کنید.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 94 تاريخ : دوشنبه 24 مرداد 1401 ساعت: 0:05

سلام روز خوش

امروز عید قربان بود، خیابان ها پر از هیاهو بود، خانواده ام مرا برای شام دعوت کردند، اما قبل از اینکه بروم، رمان را برای شما می نویسم. و مطمئنم با پیانویم تنها خواهم بود.

اما اول از همه باید برم برای ست تاب خواهرزاده ام سیم بکسل بخرم.

اما آنها نمی توانند امشب به عنوان غذای ما بمانند!

 


پیانو قسمت 6

صدای فریاد سپیده را می شنیدم، سپیده می گفت یگانه، اما اگر یک لحظه توقف می کردم معلوم نبود تکلیف یگانه و این شرکت چه می شود! وسط راه بازوم رو گرفت و محکم کشید.

پیانو 13 با عصبانیت و صدایی که سعی در حفظ آرامش داشت، گفتم: تنها من نیستم، تو نیستی، لطفا مرا رها کن. با ناراحتی نگاهم کرد و گفت: سپیده باور کن نمی خواستم مزاحمت بشم، اگه کمی بیشتر صبر می کردی توضیح می دادم اوضاع چطوره، بیا بریم یه جای خلوت تر با هم حرف بزنیم. دیگر، همه به ما نگاه می کنند."

به اطرافم نگاه کردم و صمیمیت کلامش را کشف کردم. عصبانیتم رو کنترل کردم و گفتم: باشه بریم. با هم رفتیم پارک روبروی شرکت و روی صندلی نشستیم. خب گوش میدم یگانه: طاها پسر عمویم و صاحب این شرکت است.

راستش را از اول به تو نگفتم چون می دانستم مثل الان دچار سوءتفاهم می شوی و فکر می کنی که تو را زیر بار دین انداخته ام. و به یک نوازنده نیاز داشت. از او پرسیدم چه نوع ساز و او گفت ترجیحا پیانو. به تو فکر کردم و وقتی در موردت بهش گفتم گفت ببرمت تو تست.

دعوامون سر این بود که اصرار کردم تو رو بذاره تو مطب و گفت چرا باید اینکارو بکنه وقتی یه جای دیگه بهش نیاز داریم و دعواهای همیشگیمون شروع شد.به من اعتماد کن، من نمی خواستم شما را شرمنده کنم. آقاجون همیشه می گفت خشم دشمن انسان است و من با کنترل نکردن عصبانیتم زود قضاوت کردم و نزدیکترین دوستم را آزار دادم. با لحن مودبانه ای گفتم: این تنها راه درستی نبود که من و شما را وارد این شرکت کردم، از اینکه عجولانه عمل کردم عذرخواهی می کنم.

لبخندی روی لبم پخش شد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. یگانه: خب حالا به عنوان دو دختر خوب به سراغ لحظه آق طاها می رویم. بلند شدم و به شرکت نگاه کردم، پیانوی 14 هزار نفری را دیدم که تنها مخاطب من پشت پنجره بود. سرم را پایین انداختم و تنها وارد شدیم. یادم باشد تمام اتفاقات عجیب و شاید خنده دار امروز را به آقاجون بگویم.


دوباره به اتاق مدیر برگشتم و این بار به کلمه حک شده روی در نگاه کردم: طاها روزگار. او وارد شد و بدون اینکه چیزی به من بگویم فرم را پر کردم و به آقای رستگر دادم. در این مدت یگانه با طاها چت می کرد و به او می گفت که می خواهد او را متقاعد کند. بعد از مطالعه فرم و کمی فکر کردن، گفت: باشه، چقدر پیانو بلدی؟


_من در آهنگ های زیادی مهارت دارم و می توانم آهنگ های مختلف را با هم میکس کنم. یه لحظه چشماش شوکه شد! ته دلم خندیدم، کاملا درست می گفت. دختری چادری و با این حجاب فاطمی محکم سازها را اینقدر استادانه می شناسد... واقعا برای من هم عجیب بود! شروع کرد به توضیح همان طرحی که یگانه می گفت از ماه ها قبل برنامه ریزی کرده است. کمی استرس گرفتم، چون اگر من بودم که این طرح را باز می کردم، وحشت می کردم. طاها: شرکت ما موسس رستوران ها و کافه های زیادی بوده است، طرح جدیدی را راه اندازی کرده ایم و آن این است که می خواهیم یک رستوران سنتی راه اندازی کنیم که امروز هم سنتی است.


پیانو 15 است.به همین دلیل می خواهیم به جای موسیقی سنتی و بعضا خسته کننده از ساز استفاده کنیم و نظر من پیانو است. من می خواهم شما مسئول این بخش باشید، آیا موافقید؟ کمی تعجب کردم و با همان لحن متحیرانه گفتم: "کارگردان!؟ فکر کردم شما فقط مسئول دپارتمان پیانو هستید، مدیر این دپارتمان چه وظایفی دارد؟" طاها: خانم نجم بخشی از کارهای خود را به من نشان دادند و من از جدیت ایشان در کارشان خوشم آمد. فردا اولین روز کار شماست و در همان روز در مورد مسئولیت ها و حقوق صحبت خواهیم کرد. سوالی هست؟ خوشحال بودم که بالاخره کار پیدا کردم و در مقابل آقاجون افتخار می کنم و منتظر این مسئولیت بزرگ هم بودم. از پسش برمیام!؟ بهت یادآوری کنم که تنها راهش اینه که پول گوش کنی چون آهنگ های منو بدون اجازه به پسرعموی عزیزت نشون دادی.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 81 تاريخ : شنبه 22 مرداد 1401 ساعت: 13:32

یادم می آید زمانی که پدر و مادرم هنوز زنده بودند، در مؤسسه ای برای کودکان بی سرپرست پیانو می زدم و یگانه از شادی بچه ها و کارهای من فیلم می گرفت تا به یادمان بماند. یادش بخیر چه هوای خوبی بود . دلم برای قدیمها تنگ شده است بعد از سوال نکردن و تشکر از آقای رستگر، تنها به خانه رفتیم و قرار شد ایشان روز را با من و آقاجون سپری کنند. می دانست آقاجون از آمدن یگانه خوشحال می شود، چون او را خیلی دوست داشت.

 


دستور پخت پیلو استانبولی

 

مواد لازم برای 4 نفر
4 فنجان برنج
سینه مرغ 500 گرم
2 عدد سیب زمینی متوسط
سیر 2 حبه
لوبیا سبز 1 لیوان
رب گوجه فرنگی 1 قاشق غذاخوری
2 عدد پیاز
نمک و فلفل سیاه به اندازه کافی
زردچوبه و روغن کافی

 

مرحله اول

برای تهیه استانبول پلو ابتدا گوشت مرغ را با 1 عدد پیاز، 2 لیوان آب، کمی نمک و زردچوبه در قابلمه کوچکی ریخته و روی حرارت متوسط ​​قرار می دهیم تا مرغ بپزد.پس از پخته شدن مرغ، آن را به صورت مکعبی برش دهید.

 

مرحله دوم

در مرحله بعد پیاز باقی مانده را به صورت نگینی خرد کرده و در کمی روغن تفت دهید تا سبک شود، سپس کمی زردچوبه به تابه اضافه کنید و تفت دادن را ادامه دهید تا پیاز و زردچوبه کاملا یکدست شوند.


سطح سوم

بعد سیر را رنده می کنیم و همراه با رب گوجه فرنگی به تابه اضافه می کنیم و خوب تفت می دهیم تا رب گوجه فرنگی سرخ شده و طعم خامی آن گرفته شود. سپس لوبیا سبز را خرد کرده و به ماهیتابه اضافه کنید.

 


مرحله چهارم

لوبیا سبز را تفت دهید تا کمی سرخ شود، سپس کمی نمک و فلفل سیاه اضافه کنید و پس از یک دقیقه تفت دادن، ماهیتابه را کنار بگذارید. برنج را با توجه به نوع آن خیس می کنیم سپس یک قابلمه را تا نیمه از آب پر می کنیم.


مرحله پنجم

کمی نمک در آب ریخته و روی آتش می گذاریم تا آب بجوشد. حالا برنج را داخل قابلمه می ریزیم و صبر می کنیم تا نرم شود، وقتی دانه های برنج نرم شد و دانه ها کمی سفت شد، باید برنج را آبکشی کنیم.


مرحله ششم

بعد یک قابلمه مناسب را روی حرارت ملایم قرار می دهیم و کمی روغن داخل قابلمه می ریزیم. حالا طبق ذائقه یک ورقه سیب زمینی برای ته قابلمه می گذاریم سپس برنج آبکش شده را با مخلوط لوبیا سبز مخلوط می کنیم.

 

مرحله هفتم

حالا برنج مخلوط شده را کف قابلمه بریزید و یک بخارپز را روی درب قابلمه قرار دهید و بگذارید برنج 45 دقیقه تا یک ساعت بماند. بعد سیب زمینی را مکعبی خرد می کنیم و با کمی زردچوبه و روغن تفت می دهیم.


مرحله هشتم

در پایان مرغ را با سیب زمینی تفت می دهیم تا سرخ شود. می توانیم سیب زمینی ها را خرد کرده و بدون برشته شدن روی برنج بگذاریم تا بجوشد.در انتها بعد از اینکه برنج به جوش آمد در بشقاب می گذاریم و با مرغ و سیب زمینی تزئین می کنیم.



 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 87 تاريخ : شنبه 22 مرداد 1401 ساعت: 13:31

سلام روز خوش

دیشب بهت گفتم یه چیزی دارم که بهت بگم ولی اینقدر درد داره که دیگه نمیخوام یادم بیاد ولی باید برم قدم بزنم یه کتونی پوشیدم که به نظرم خیلی عزیزه و رفتم اما سیم بکسل را هم گرفتم، شاید می خواستم سفری کنم...

 


بخش 32

 

یگانه به ملاقات ما آمد و با دیدن طاها کمی متعجب شد، ابروهایم را بالا انداختم که چیزی نپرسم اما بعداً خودم به او می گویم. رفتیم تو اتاق آقاجون با دیدنمون یه گل شکفت:سلام دخترم سلام پسرم چی شده اومدی از این پیرمرد بپرسی؟ طاها کمی لبخند زد و روی تخت آقاجون نشست: آقاجون چی میگی؟ من و آقای یگانه میریم بیرون، آقای رستگار اینجاست، اگر اتفاقی افتاد بگو.

چشمانش را باز و بسته کرد و رفتیم. یگانه: کجا میخوایم بریم؟ طاها اینجا چیکار میکنه؟ چرا او گیج است؟ ایگان، اگر چیزی نگویی، می دانم چه اتفاقی افتاده است. بیا، ما باید به کارخانه برویم. تعجب کرد و دنبالم آمد.دست به ماشین طاها نزدیم و سوار تاکسی شدیم تا به کارخانه رسیدیم از سیر گرفته تا پیاز تا یگانه توضیح دادم و او پوست لبش را عصبی می جوید.


پیانو 75 وقتی رسیدیم مستقیم به اتاق طاها رفتم و مشغول بررسی پرونده ها شدم اما هر چه بیشتر نگاه کردم کمتر به نتیجه رسیدم. فایل رو با احتیاط بستم و سر جایش گذاشتم همون زیره. _ایگان اینجوری نمیشه باید تهش رو پیدا کنه. یگانه:منظورت چیه؟ میدونی دارم به چی فکر میکنم سپس چشمانش را بلند کرد و گفت: ای عمرو، آیا تو را تعقیب کنم، اگر می دانست مرا به خاک می کوبید. _این کار رو به خاطر طاها خیلی دوست ندارم...


چشمانم را فشار دادم. یگانه: آره بابا چشماتو مثل الاغ تقسیم نکن. من آن را به او دادم و راه را به سمت خانه آغاز کردیم.او در قیاس خود ناخودآگاه بود، "دزد و پلیس بازی می کند! نمی دانم ته پیاز هستم یا سر پیاز!؟ چرا این داستان برای من مهم است؟ البته چیز مهمی شده است! ، وقتی بین پاها حتی ذره ای هوا باید جواب بدهم، در اتاق آقاجون را به آرامی باز کردم و با دیدن صحنه مقابلم غرق در شادی شدم.


طاها زیر تخت خوابیده بود و آقاجون دستش را روی سر طاها گذاشت، اگر من موبایل داشتم از این صحنه ناب عکس می گرفتم. چقدر زیبا و آرام هستند این دو. پتوها را روی تخت چیدم و چادرم را روی تخت کشیدم. آرام رفتم و به یاد صحنه نفرت انگیز افتادم، دوباره لبخند زدم...

پیانو 76 ساعت در هفت شب نواخت و خانه کاملاً ساکت بود. یگانه تو اتاق من خوابید و آقاجون و طاها هم از ترس سر و صدا کردن و بیدار کردنشون روی تخت نشستن و کاری نکردن. کتابی در دست گرفتم و خواندم. چه عشقی هستند! تمام سطرهای کتاب و رنج این دو عاشق را خواندم، گریستم.


اتفاقات تلخ و شیرینی برایم افتاد!عاقبت خوشی نداشت، کتاب را بستم و بی صدا گریستم. این عاشقان عجیب و غریب بسیار مضطرب بودند. در اتاق آقاجون باز شد سریع اشکامو پاک کردم و به در نگاه کردم کی میاد بیرون؟ طاها خواب آلود بیرون آمد و صورتم را دید، حتماً چشمانم از گریه سرخ شده است و گونه هایم سرخ شده بود، چشمانش خواب آلود بود و با عجله به سمتم دوید. آرام زمزمه کرد: سپیده خانم چیزی شده؟ در حالی که لبخند می زدم و گریه می کردم، کتاب را برایش آوردم، بعد از خواندن صفحه آخر موضوع را فهمید و کنارم نشست: عشق هم شیرین است و هم تلخ.برای هر دوی آنها عالی است، ببینید ممکن است به پایان نرسند، اما زمان با هم بودن آنها باید پر از شادی و اشتیاق باشد. اشک هایم را با ته کلاهم پاک کردم: اما نمی توانم پایان بد را تحمل کنم و نمی توانم آن را تحمل کنم، عشق همیشه سخت است، ترجیح می دهم عاشق نشوم.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 99 تاريخ : جمعه 21 مرداد 1401 ساعت: 3:14

پیانو 77 یک دروغ محض است! مرد کنارم عاشق من بود، خودش را دوست داشت! چشمانش غمگین بود: عشق خیلی زیباست. وقتی میخواستم بهش نه بگم گوشی زنگ خورد اجازه گرفت و رفت تو حیاط عشق خیلی قشنگه فقط یه نفر فکرش رو داره...وای خدا یعنی من در عشق. او؟ نه محال است طاها نباید کسی را دوست داشته باشد. چی میگی سپیده مگه تو مال دلش هستی به تو ربطی نداره.


از جواب هایی که به خودم دادم ناامید شدم و از دست خودم عصبانی بودم. رفتم تو حیاط و به طاها زنگ زدم: آقا طاها؟ طاها: عزیزم؟ دوباره گفت!قلبم آنقدر تند تند شروع به تپیدن کرد که با هر ضربش انگار از این طرف به آن طرف پرتاب می شد. چه شیرین گفت: جانم! فکر می کنم بهتر است بگوییم «روح من» تا «روح من». زیبایی و آرامش خاصی دارد اما وقتی طاها می گوید خودت را گم می کنی.

_مشکلی؟ به پشت خط گفت: یک بار. سعی کرد لبخند بزند: نه الان میام. سرم را تکان دادم و داخل شدم. لحظاتی بعد صدا..

 


طرز تهیه زرشک پلو با مرغ سوخاری مجلسی
مواد لازم برای زرشک پلو با مرغ سوخاری

    تعداد ران ها یا سینه ها
    1 قاشق غذاخوری گوجه فرنگی اضافه کنید
    دو عدد پیاز متوسط
    4 تا 5 قاشق غذاخوری زعفران تهیه شده از شیر
    2 تا 3 قاشق غذاخوری گلاب
    زرشک را داخل لیوان بریزید
    2 فنجان برنج
    نمک در صورت نیاز
    در صورت نیاز فلفل
    در صورت نیاز زردچوبه
    1 قاشق غذاخوری کره

طرز تهیه زرشک پلو با مرغ سوخاری

طرز تهیه زرشک پلو با مرغ سوخاری مجلسی
ابتدا مرغ را در آب در حال جوش می گذاریم و آب آن را خالی می کنیم و آب را برمی گردانیم و با نمک و فلفل و زردچوبه و فلفل و پیاز می گذاریم بپزد و حرارت را کم می کنیم و در ظرف می گذاریم.بعد از یک ربع چند قاشق زعفران پخته شده اضافه کنید و وقتی مرغ کاملا پخت آن را جدا کنید.

پاستا را در تابه تفت دهید و پیازهای سرخ شده را به آن اضافه کنید و نمک و فلفل مزه دار کنید سپس آب گوشت را بجوشانید و حرارت را کم کنید و در تابه را بگذارید تا سس غلیظ شود.

دو طرف مرغ را در روغن سرخ کنید، سس را اضافه کنید و اجازه دهید سس کاملا جذب شود.

در ده دقیقه آخر پخت، آب پرتقال را اضافه کرده، زرشک را شسته و در کره و شکر تفت دهید، برنج را اضافه کرده و سپس به دلخواه تزئین کنید.
نکات و تکنیک های مهم برای پخت زرشک پلو با مرغ سوخاری

    می توانید مرغ را چند ساعت قبل مرینیت کنید اما همانطور که گفتم عالی خواهد بود.
    زرشک را باید با حرارت کم تفت داد زیرا زرشک زود می سوزد و تغییر رنگ می دهد.
    می توانید ابتدا مرغ را سرخ کنید.
    استفاده از گلاب را فراموش نکنید زیرا عطر بی نظیری دارد.
    برای سس می توانید از هویج و فلفل دلمه ای نیز استفاده کنید.
    زرشک را به مدت طولانی در آب نگذارید، چندین بار بشویید تا رنگ آن تغییر نکند.

طرز پخت مرغ برای زرشک پلو

یه بار برشک برشک رو با مرغ اینجوری درست کردی راه دیگه ای نمی تونی بری.

ابتدا مرغ را با دو قاشق چای‌خوری زعفران، یک قاشق چای‌خوری نمک، یک قاشق چای‌خوری فلفل سیاه، یک قاشق چای‌خوری شکر، ½ قاشق چای‌خوری پودر سیر، 1 قاشق چای‌خوری پودر زنجبیل و ½ قاشق چای‌خوری آبلیمو مزه دار کنید. به مدت سه ساعت لیمو ترش کنید و هر دو طرف را در روغن سرخ کنید.

حالا یک پیاز بزرگ را خرد کرده هویج را خرد کرده و کمی فلفل خرد کرده و دو عدد سیر و دو عدد برگ بو را در قابلمه می ریزیم و مرغ سرخ شده را اضافه می کنیم و بدون آب و روغن روی آتش کوچک می گذاریم تا مایع شود.یک قاشق روغن در تابه بریزید و دو قاشق رب گوجه فرنگی را در آن تفت دهید و دو لیوان آب جوش اضافه کنید و بعد از دو دقیقه آب نصف گیاه ترش و دو قاشق زعفران را اضافه کنید و بگذارید دو دقیقه بماند. آن را بجوشانید سپس مرغ را اضافه کنید و 45 دقیقه بپزید.

زرشک را به مدت 30 ثانیه در کره تفت دهید و یک قاشق شکر اضافه کنید و روی حرارت ملایم هم بزنید تا شکر حل شود. اگر دوست داشتید خلال بادام و پسته را به مدت نیم ساعت در دو قاشق غذاخوری گلاب خیس کنید و در آخر زرشک را اضافه کنید و مخلوط کنید و شعله را خاموش کنید.

به آنها یک قاشق زعفران آب شده اضافه کنید و بگذارید غذای شما را تزیین کنند و من برنج را از این سایت میخرم.

به همین سادگی خوشمزه است!
 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 120 تاريخ : جمعه 21 مرداد 1401 ساعت: 3:14

امروز میخوام از روزم براتون بگم خیلی جالب بود ولی اول بگم چون تولد مامانم بود رفتم هدیه بخرم. از همون سایت یه صندل خیلی خوشگل براش خریدم و خیلی خوشحال شد ولی بالاخره یه اتفاقی افتاد که بعدا براتون میگم. فعلاً می خواهم رمان شما را منتشر کنم. که مدتها منتظرش بودی

 


پیانو قسمت 31


اما با دیدن قیافه خشمگینش دنبالش رفتم در سالن طوری فریاد زد که صدایش طنین انداخت: پارسا! نه تنها پارسا بدکبال، بلکه سایر کارمندان نیز با ترس به سمت طاها چرخیدند و راه را برای طاهای خشمگین باز کردند. پارسا دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید اما وقتی مشت قدرتمند طاه به دهانش خورد، حرفش را قورت داد. پارسا به عقب پرت شد و گوشه لبش پاره شد.کارمندها شروع به داد و فریاد کردند و دوباره سالن را به سکوت فراخواندند: همه بیرون. سخنان او آنقدر عصبانیت و تاکید و فرمان بود که همه بی دلیل سالن را ترک کردند و ما سه نفر مانده بودیم. پیانو 71 پارسا: چرا می نوازی؟ بدون هیچ حرفی یقه اش را گرفت و به صورتش زد.

 

رفتم جلو و با ترس و اضطراب گفتم: آقا طاها بذار بره خدا. او بدون توجه به من دوباره با عصبانیت به او حمله کرد و در حالی که دومی زیر وزش باد با مشت و پا به او ضربه می زد فریاد زد: مرتیکا از همه چیز خجالت نمی کشی آیا به فکر آبروی مردم هستی؟ همسری بدون اشتیاق داشته باش، پس به دنبال او می روی.» دخترای معمولی؟ تف به ناموست اگر کاری نکرده بودم از تقوای او و چهره اش چیزی باقی نمی ماند. به سمتش رفتم: پروردگارا، خواهش می کنم او را رها کن.


انگار نشنیده بود چی میگم!

به پیکر بی جان پارسا نگاه کردم. داشت او را می کشت مجبور شدم بازویش را بگیرم و با تمام قدرت بکشمش عقب و فریاد بزنم: کشتمش. مات و مبهوت برگشت و به صورت رنگ پریده و عرق کرده من نگاه کرد.صورت پارسا اصلا قابل تشخیص نبود! با دیدن صحنه مقابلم شوکه شدم و با نگاهی گیج از او دور شدم. دوباره حرص خورد و خواست به او نزدیک شود که با او روبرو شدم و دستانم را دراز کردم: خواهش می کنم دارد می میرد. طاها: بمیره مرتیکه... دستشو گذاشت پشت سرش و دستی به صورتش کشید: ببخشید. طاها به پارسی گفت: تمام قراردادهای کاری شما فسخ می شود، از امروز من را از دست می دهید و حتی یک فرسخی هم شرکت و کارمندان من را رها نمی کنید، ضررش اشغال می شود.


پیانو 72 راهی برای بلند شدن نداشت طاها یک طرف خیس عرق و عصبانی یک طرف پارسا ناراضی تکه تکه و یک طرف و طرف دیگر عاشق این مرد حسودم... حواسم به پارسا نبود. اصلا نه ولی طاها... نباید دستش باشه. او را به خون یک آدم کثیف آلوده کرد. نباید... چند نفر پارسا را ​​بیرون کردند و طاها به اتاقش برگشت. به آبدرخانه رفتم تا.....شاید حالم بد باشه _بله البته. چای داغ را نوشید و سوئیچ ماشینش را به سمتم گرفت و گذاشت زیر دستم. انگار کار من نبود که روز کاری را رسما شروع کنم سوار ماشین شدیم. رانندگی با کفش های پاشنه بلند چقدر سخته؟به طاها نگاه کردم که چشمانش را بست و سرش را به پشتی صندلی تکیه داد. سریع و نامحسوس کفش هایم را در آوردم و به سمت استارت رفتم.

 

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 102 تاريخ : جمعه 21 مرداد 1401 ساعت: 2:23

طرز تهیه قیمه پلو

طرز تهیه قیمه پلو با مرغ طرز تهیه قیمه پلو با گوشت قلقلی xvc jidi rdli g

قایم پولو

قیمه پلو یکی از پرطرفدارترین و پرطرفدارترین غذاهای پلو ایرانی است که همان خورش قیمه با برنج به صورت مخلوط است. این غذای خوشمزه بیشتر به صورت نذری یا افطاری در ماه مبارک رمضان تهیه می شود.

با مقدار مواد موجود در این دستور می توانید قیمه پلو را برای 4 نفر تهیه کنید. اگر می خواهید برای پلو مقدار کمتر یا بیشتر فیل تهیه کنید، فقط مقدار مواد را ضرب یا تقسیم کنید. با پرتال پارسی دی همراه باشید تا آموزش پخت قیمه پلو را به شما آموزش دهیم.


مواد لازم برای 4 نفر
مواد لازم برای فیل کردن پلو

    سیر 4 حبه
    پیستون 150 گرم
    4 فنجان برنج
    2 عدد پیاز بزرگ
    گوشت خورشتی 250 گرم
    زعفران پخته 4 قاشق غذاخوری
    پودر دارچین نصف قاشق
    رب گوجه فرنگی 2 قاشق غذاخوری
    مقدار زیادی کاری و فلفل قرمز
    پودر لیمو عمانی نصف قاشق
    نمک، زردچوبه و فلفل سیاه به اندازه کافی

دستور پخت

طرز تهیه قیمه پلو

برای تهیه قیمه نذری پلو ابتدا لپه ها را تمیز کرده و در ظرفی بریزید سپس روی آن ها را با آب بپوشانید و بگذارید 6 ساعت خیس بخورد و 2 تا 3 بار آب آن را عوض کنید.گوشت را خوب بشویید و در آبکش بریزید

تا زمانی که آب اضافی آن گرفته شود و روی تخته آشپزخانه، گوشت را به مکعب های تقریباً بزرگ برش دهید (چون با پختن گوشت جمع می شود)، پیاز و سیر را پوست گرفته، بشویید و رنده کنید.


و آب پیاز را محکم جمع می کنیم و در قابلمه ای روغن می ریزیم و روی آتش می گذاریم و پیاز و سیر رنده شده را در روغن تفت می دهیم و گوشت خرد شده و فلفل سیاه و فلفل قرمز را اضافه می کنیم و زردچوبه و ادویه کاری می ریزیم. گوشت

و تفت دهید تا رنگ گوشت کاملا تغییر کند و کمی قهوه ای شود.سپس گوشت ها را دور قابلمه جمع کنید و وسط قابلمه را خالی بگذارید و دوباره وسط تابه کمی روغن بریزید و بعد از 1 دقیقه رب گوجه فرنگی را به مایه اضافه کنید. وسط قابلمه بریزید

و در روغن تفت دهید تا رنگ خمیر کاملا تغییر کند و روغن سرخ شود سپس گوشت را از کنار قابلمه با خمیر وسط قابلمه مخلوط کنید (این کار برای روشن شدن رنگ خمیر است). خمیر کنید و طعم خام آن را بردارید) و سپس با گوشت مخلوط کنید)


زعفران پخته شده را به مواد اضافه کنید و لپه ها را آبکش کنید و داخل قابلمه بریزید و مواد را خوب مخلوط کنید و تفت دهید و مواد را با 4 لیوان آب سرد بریزید و حرارت را کم کنید تا لپه و گوشت کاملا بپزند.

بعد از 1 ساعت و 30 دقیقه می رویم در قابلمه و با خلال دندان لپه و گوشت را چه پخته شده میل می کنیم (به احتمال زیاد) لیمو عمانی را اضافه می کنیم و مواد را با پودر دارچین می پاشیم و تفت می دهیم تا پخته شوند. پخته می شوند. آب را بجوشانید تا کاملا غلیظ شود

بگذارید کمی بجوشد سپس قابلمه را از روی حرارت بردارید و داخل قابلمه آب و چند قاشق نمک بریزید و روی حرارت قرار دهید تا زودتر بجوشد.برنج را بشویید و آبکش کنید و در آب جوش بریزید

 

و هم بزنید و وقتی دانه های برنج باز شد با دندان میل کنید اگر اطراف برنج پخته شد و مغز آن کمی سفت شد برنج را آبکش کنید و قابلمه را روی آتش بگذارید و ته آن روغن بریزید (در صورت تمایل سیب زمینی بچینید. یا نان ته دیگ)

و برنج و فیل را در ظرف بزرگی ریخته و به آرامی با قاشق هم میزنیم و کم کم با کفگیر داخل قابلمه میریزیم و درب قابلمه را میگذاریم و حرارت را کمی زیاد میکنیم تا داخل قابلمه بخار ایجاد شود و سپس مقدار را کم میکنیم. حرارت دهید تا فیلینگ برنج پخته شود.بنوشید


دوباره به چهره خسته و خواب آلودش نگاه کردم، لبخندی روی لبش بود. خدا کند این شیرین کاری من را ندیده باشد. نمیدونستم کجا برم؟ مقصد را به من نگفت. جایی برای استراحت داشت؟ او با پدرش مشکل داشت و من حتی دوستانش را هم نمی شناختم، به همین دلیل مسیر را به خانممان تغییر دادم. شاید اگه با آقاجون حرف بزنه یه کم آروم بشه. چند دقیقه ای در راه بودیم تا رسیدیم. تکون نخورد: آکاتها؟


پیانو 74 پلک‌هایش می‌لرزید و چشمان خواب آلودش را به آرامی باز کرد. _نمیدونستم کجا ببرمت تو خواب بودی و نمیخواستم بیدارت کنم. واسه همین آوردمت خونه خودمون شاید راحتتر با آقاجون حرف بزنی. لبخند زد: ممنون از حضورت خانم سپیده. گونه هایم قرمز شد و از ماشین پیاده شدیم.
.

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 96 تاريخ : جمعه 21 مرداد 1401 ساعت: 2:22

سلام

امروز یکی از روزهای جالبی بود برام ولی مثل همیشه سیم بکسل خاله که مخصوص ماشینش بود خراب شد و مجبور شدم برم از سایت بخرم که با کلی تنبلی رفتم و بعد رفتم. کار معمولی من...

 

قسمت 30


اما با دیدن قیافه خشمگینش به دنبالش رفتم، در راهرو فریاد زد که صدایش طنین انداز شد: پارسا! نه تنها پارسا بدکبال، بلکه سایر کارمندان نیز با ترس رو به طاها کردند و راه را برای طاها عصبانی باز کردند. پارسا دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما وقتی مشت قدرتمند طاها به دهانش کوبید، کلمات را قورت داد. پارسا به عقب پرت شد و گوشه لبش پاره شد، کارمندان شروع به جیغ کشیدن کردند و یک بار دیگر اتاق را به سکوت فراخواندند: همه بیرون. حرفش آنقدر عصبانیت و تاکید و فرمان بود که همه بی دلیل از اتاق خارج شدند و ما سه نفر ماندیم.


پیانو 71 پارسا: چرا میزنی؟ بدون اینکه حرفی بزند گردنش را گرفت و دوباره به صورتش زد. نزدیک شدم و با ترس و نگرانی گفتم آقا طاها به خاطر خدا ولش کن. بی اعتنا به من دوباره با عصبانیت به او حمله کرد و در حالی که با مشت و لگد او را در باد می زد فریاد زد مرتیکه خجالت نمی کشی به فکر آبروی مردم هستی زن بی غیرت داری برو بیرون. " بعد از او.» دختران روستایی؟ تف به ناموسش.


اگر کاری نمی کرد چیزی از ترحم و چهره اش باقی نمی ماند. قدمی به سمتش برداشتم: پروردگارا، بگذار برود. انگار نشنیده بود چی میگه! به بدن بی جان پارسا نگاه کردم داشت میکشتش. مجبور شدم بازویش را بگیرم و تا جایی که می توانستم بکشمش و فریاد بزنم: من او را کشتم.

مات و مبهوت برگشت و به صورت رنگ پریده و عرق کرده من نگاه کرد. صورت پارسا اصلا قابل تشخیص نبود! با دیدن صحنه مقابلم تعجب کردم و با نگاهی آشفته صورتم را از او برگرداندم.دوباره حرص خورد و خواست بره سمتش که رو بهش شدم و دستامو باز کردم: خواهش میکنم داره میمیره. طاها: بمیره مرتیکه... دستی به پشت گردنش کشید و دستی به صورتش کشید: ببخشید. طاها به پارسا گفت: تمام قراردادهای کاری شما فسخ می شود، از امروز من را از دست می دهید و شرکت و کارمندانم را برای فرسخی رها نمی کنید، ضررش اشغال می شود.


پیانو 72 راهی برای بلند شدن نداشت طاها خیس عرق از یک طرف، پارسا بدبخت از یک طرف تکه تکه و تکه تکه شده و از طرف دیگر من عاشق این مرد حسود هستم... پارسا برایش مهم نبود. من اصلا ولی طاها... نباید دستش باشه. او آن را به خون یک فرد کثیف آلوده کرد. نباید... چند نفر پارسا را ​​به بیرون هدایت کردند و طاها به اتاقش برگشت. به خانه آبدار رفتم تا ...انگار جای من نبود که به طور رسمی روز کاری ام را شروع کنم، سوار ماشین شدیم. رانندگی با کفش های پاشنه بلند چقدر سخت است؟ به طاها نگاه کردم که چشمانش را بست و سرش را به پشتی صندلی تکیه داد. سریع و نامحسوس کفش هایم را در آوردم و شروع کردم. به چهره خسته و خوابیده اش نگاه کردم، لبخندی روی لبش بود. انشالله این ترفند من رو ندید. نمی دانستم کجا بروم، آیا سرنوشت به من نگفت آیا جایی برای استراحت داشتم؟ او با پدرش مشکل داشت و من دوستانش را هم نمی شناختم، به همین دلیل مسیر را به خانممان تغییر دادم. شاید اگه با آقاجون حرف بزنه یه کم آروم بشه. چند دقیقه ای در راه بودیم تا رسیدیم. تکان نخورد: آقاطاها؟


پیانو 74 پلک هایش تکان خورد و چشمان خواب آلودش را به آرامی باز کرد. _نمیدونستم کجا ببرمت تو خواب بودی و نمیخواستم بیدارت کنم واسه همین آوردمت خونه خودمون شاید راحتتر با آقاجون حرف بزنی. لبخندی زد: ممنون از حضورتون خانم سپیده. گونه هایم دوباره قرمز شد و از ماشین پیاده شدیم...دست به ماشین طاها نزدیم و با تاکسی رفتیم تا به شرکت رسیدیم از سیر گرفته تا پیاز تا یگانه را توضیح دادم و او با عصبانیت پوست لبش را گاز گرفت.

 

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 1322 تاريخ : چهارشنبه 19 مرداد 1401 ساعت: 14:14

پیانو 75 وقتی رسیدیم مستقیم به اتاق طاها رفتیم و مشغول بررسی پرونده ها شدیم اما هر چه بیشتر نگاه کردم کمتر به نتیجه رسیدم. با حرص فایل رو بستم و گذاشتمش سرجاش، همون با یگانه. _ایگان اینطوری نمیشه باید از ریشه دنبالش بگردی. یگانه:منظورت چیه؟ میدونی دارم به چی فکر میکنم چشماش گرد شد: عمرا یعنی باید تعقیبت کنم؟ اگه بفهمه منو به زمین میکوبه _اصلا این کارو دوست ندارم ولی به خاطر طاها...چشمامو فشردم. یگانه:باشه بابا چشماتو مثل الاغ تقسیم نکن. «به او دادم و راه خانه را شروع کردیم.


غافل از تشبیه او "چه دزد و پلیس بازی کرد! من دقیقاً نمی دانستم ته پیاز است یا سر پیاز! چرا این داستان برای من مهم است؟ خب معلوم است که مهم می شود. ، هنگامی که پاها در وسط قرار می گیرند، حتی ذرات موجود در هوا نیز باید پاسخ دهند.

آهسته در اتاق آقاجون را باز کردم و با دیدن صحنه مقابلم غرق لذت شدم. طاها زیر تخت خوابش برده بود و آقاجون دستش را روی سر طاها گذاشته بود. اگر گوشی داشتم از این صحنه ناب عکس می گرفتم. چه زیبا و آرام هر دو به خواب رفتند. پتو را روی تخت چیدم و چادرم را روی طاها انداختم. در سکوت بیرون رفتم و به یاد آن صحنه نفرت انگیز افتادم، دوباره لبخند زدم...

 

طرز تهیه دمی لذیذ سبزی

خورش سبزی طرز تهیه خورش سبزی طرز تهیه خورش سبزی

سبزی دمی یکی از انواع غذاهای سنتی و لذیذ ایرانی است که می توانید با ترکیب برنج آبکش شده و سبزی گورمه باقی مانده از وعده های غذایی قبلی درست کنید سایت آموزشی چی شی.مواد لازم برای 4 نفر
برنج
3 فنجان
سوپ سبزیجات 4 پرس
پودر لیمو عمانی 1 قاشق چایخوری
نمک و فلفل سیاه به اندازه کافی
روغن کافی
طرز تهیه دمی لذیذ سبزی


مرحله اول

برای تهیه یک سوپ خوشمزه سبزیجات، ابتدا برنج را بسته به نوع آن به مدت 30 دقیقه تا 3 ساعت در آب نمک گرم خیس کنید، سپس یک قابلمه مناسب را تا نیمه از آب پر کنید و روی حرارت قرار دهید تا آب به جوش بیاید. .


مرحله دوم

بعد از اینکه آب به نقطه جوش رسید، 1 قاشق غذاخوری روغن مایع و 1 قاشق غذاخوری نمک اضافه کنید. سپس برنج خیس شده را به آب در حال جوش اضافه کنید و 7 تا 10 دقیقه زمان دهید تا برنج پخته شود.


سطح سوم

نکته ای که باید در نظر داشته باشیم این است که پلو پلو مخلوط را آبکشی کنیم تا این غذا کمی زنده تر شود. سپس برنج را آبکشی کرده و کنار بگذارید. نکته دیگر اینکه سوپ سبزی باید کاملاً بدون آب باشد.


مرحله چهارم

اگر گورمای سبز آبدار است باید آن را در قابلمه بریزیم و روی آتش بگذاریم تا آب آن کاملا کشیده شود. در مرحله بعد یک قابلمه مناسب انتخاب می کنیم و ته آن چند قاشق غذاخوری روغن می ریزیم سپس ته دیگ را به دلخواه ته قابلمه می گذاریم.


مرحله پنجم

برای ته دیگ می توانیم بنا به ذائقه خود از نان لواش یا برش های سیب زمینی استفاده کنیم. در مرحله بعد مقداری برنج ته قابلمه بریزید سپس یک لایه آب سبزیجات روی برنج بریزید. به همین ترتیب مواد را یک لایه در قابلمه می ریزیم.

 

مرحله ششم

هنگام ریختن مواد به سلیقه خود می توانیم روی برنج کمی نمک و فلفل سیاه و لیمو هم بپاشیم. در انتها در قابلمه را می بندیم و روی حرارت ملایم می گذاریم تا 45 دقیقه دم بکشد سپس سرو می کنیم.

پیانو...
ما را در سایت پیانو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saren pianoplus بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 19 مرداد 1401 ساعت: 14:14